جدول جو
جدول جو

معنی مخاضات

مخاضات
(مَ)
از ’خ وض’، جمع واژۀ مخاضه: فکل مخاضات الفرات معاثر. (از اقرب الموارد) : چون لشکر فیروز آن کثرت و شوکت ایشان دیدند خود را به حیل از آن مخاضات بیرون انداختند و شکسته و منهزم تا پیش فخرالدوله آمدند. (ترجمه تاریخ یمینی چ 1 طهران ص 102). و بعضی مخاضات می جستند تا خود را به جانب شرقی اندازند. (تجارب السلف هندوشاه ص 29). و رجوع به مخاض و مخاضه شود
لغت نامه دهخدا