جدول جو
جدول جو

معنی محوکرده

محوکرده
(رَ دَ / دِ)
بسترده. پاک کرده. ازمیان برده:
ور تو خواهی از اجری امسال
آوری خط محوکردۀ پار.
خاقانی.
، نابود و نیست کرده
لغت نامه دهخدا