معنی محوق محوق (مُ حَوْ وَ) احوق. (منتهی الارب). آنکه مهرۀ نرۀ وی کلان باشد. ذکر محوق، عظیم. (مهذب الاسماء) ، گرد کرده شده و نرم و هموار شده. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا