معنی محو گردیدن محو گردیدن (شِ کَ جُ تَ) محو شدن. محو گشتن. زایل شدن. برطرف شدن. سترده شدن، نیست و نابود شدن: تا صفات سیئه محو گردد. (مجالس سعدی ص 18) لغت نامه دهخدا