جدول جو
جدول جو

معنی محمد ولوالجی مروزی

محمد ولوالجی مروزی(مُحَمْ مَ)
ابن صالح ولوالجی مروزی، مکنی به ابوعبدالله. شاعر فارسی زبان از شعرای سامانیان است. منوچهری دامغانی در قصیدۀ خود که در ستایش ابوالقاسم عنصری شاعر قرن پنجم است گوید:
آن دو گرگانی و دو رازی و دو ولوالجی
سه سرخسی و سه کاندر سغد بوده مستکن...
و مراد از دو ولوالجی یکی همین محمد بن صالح است و دومی آن معلوم نیست و می بایست دیگری ازشاعران زمان سامانیان باشد. از جزئیات زندگی شاعر چیزی به دست نیست. عوفی او را ولوالجی دانسته است و هدایت نوایحی و مرحوم قزوینی نوایح را از توابع مرو نوشته اند اما ظاهراً کلمه نوایح دگرگون شدۀ ولواج باید باشد که مأخوذ از این شعر منوچهری است در اشاره به شاعران متقدم بر خود:
بوالعلاء و بوالعباس و بوسلیک و بوالمثل
آنکه از ولوالج آمده آنکه آمد از هری.
دو بیت زیر از این شاعر است:
جعد بر سیمین پیشانیش گوئی که مگر
لشکر زنگ همی غارت بغداد کند
وان سیه زلف بر آن عارض گوئی که همی
به پر زاغ کسی آتش را باد کند.
رجوع به سخن و سخنوران مرحوم فروزانفر و تعلیقات دیوان منوچهری چ دبیرسیاقی و نیز رجوع به لباب الالباب ج 2 ص 22 (ص 259 چ نفیسی) و شرح احوال و اشعار رودکی نفیسی ص 1309، 1308 و 1146 شود
لغت نامه دهخدا