ابن عبده کاتب به گفتۀ نظامی عروضی در چهارمقاله ’دبیر بغراخان بود و در علم تعمقی و در فضل تنوقی داشت و در نظم و نثر تبحری و از فضلا و بلغاء اسلام یکی او بود’ و این شرح را در خلال حکایتی که مربوط به سؤال محمود غزنوی از بغراخان ملک ماوراالنهر شده است آورده است و جای دیگر نیز وقوف برنامه های محمد عبده را از شروط دبیری دانسته است. درباب صحت انتساب نامه به محمود و مخاطب آن بغراخان یا دیگری رجوع کنید به حواشی چهارمقاله (ص 26 تا 29). محمد عبده از مردم اواخر قرن چهارم و اوایل قرن پنجم است و علاوه بر دبیری شاعری نیز می کرده واز اشعار او در ترجمان البلاغۀ محمد بن عمر رادویانی و حدائق السحر رشید وطواط آمده است. از آنجمله است: چنانکه نیست نگاری چو تو دگر نبود چو من صبور و چو من رازدار برنائی ترا و من رهی و خواجه را کسی بجهان بحسن و صبر و سخاوت ندید همتائی. و نیز او راست: گویند مرا چرا گریزی از صحبت و کار اهل دیوان گویم زیرا که هوشیارم دیوانه بود قرین دیوان. و نیز این بیت از اوست: سهی سروم از ناله چون نال گشته سها مانده از غم سهیل یمانی. مؤلف ترجمان البلاغه یک بیت از قطعۀ منسوب به فردوسی را که در آن بیتی از ابوطاهر خسروانی آورده است، به محمد عبده نسبت می دهد و می گوید: محمد عبده گوید (متقارب) : بیاد جوانی همی مویه دارم بر آن بیت بوطاهر خسروانی جوانی به بیهودگی یاد دارم دریغا جوانی دریغا جوانی. محمد عبده