جدول جو
جدول جو

معنی محمد باهلی

محمد باهلی
(هَِ)
ابوجعفر محمد بن حازم بن عمرو. شاعری لطیف طبع و کثیرالهجاء بود و جز مأمون عباسی کسی را مدح نکرد و در بصره بدنیا آمد و در همان شهر تحصیل کرد و سپس در بغداد سکنی گزید. در حدود 215 هجری قمری در همین شهر درگذشت. (از اعلام زرکلی ج 3 ص 879). و رجوع به البیان و التبین ج 2 ص 255 و 131 شود، سخت دویدن ناقه. بأی. کوشش نمودن در دویدن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، عجب. شگفت: و منه قوله عمر فی طلحه (رض) : لولا بأو فیه، بلند گردیدن. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب). بأی
لغت نامه دهخدا