جدول جو
جدول جو

معنی محمد اسیری

محمد اسیری
(اَ)
محمد قاسم. از باریابان بارگاه اکبر پادشاه بوده، بالاخره دست بدامان عبدالرحیم خان خانان زده، از خوان انعامش نوالهای فیض ربوده و در سنۀ یکهزار و ده بکنج لحد آسوده. او راست:
سبزه بادیۀ ما نکشد منت ابر
چشم گو خشک شود، آبلۀ پائی هست.
(صبح گلشن ص 24).
وی بسال 1010 هجری قمری در هندوستان درگذشت، تحریک کردن بر بدی و شر. قیام البعض الی البعض للشر لا للخیر. (تاج المصادر بیهقی) ، زجر کردن گوسفند
لغت نامه دهخدا