معنی محم
- محم (مُ حِم م)
- خویشاوند، نزدیک، حاضر، دست رس، آنک خود را با آب گرم و یا آب سرد می شوید، کسی که گرفتار تب شده، آن که در اندوه و رنج افتاده باشد، مبتلای تب. (ناظم الاطباء) ، آن که در زمین تب ناک واقع گردد، کسی که سیاه می کند، گرم کننده آب. (ناظم الاطباء). رجوع به احمام شود
