جدول جو
جدول جو

معنی محلق

محلق(مُ حَلْ لِ)
کسی که می تراشد موی سر خود را. (ناظم الاطباء) : لتدخلن المسجدالحرام ان شاء اﷲ آمنین محلقین رؤوسکم. (قرآن 27/48). رجوع به تحلیق شود
خنور اندک خالی، رطب اندک رسیده، گوسپند لاغر. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا