جدول جو
جدول جو

معنی محض

محض
(تَ)
خالص کردن دوستی و خیرخواهی را. (منتهی الارب) (از ناظم الاطباء). دوستی ویژه کردن. (دهار). ویژه کردن دوستی. (تاج المصادر بیهقی) ، شیر خالص خورانیدن کسی را، خالص کردن شی ٔ را. (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، خداوند شیر خالص شدن. (منتهی الارب)
شیر بی آمیغ نوشیدن. (از ناظم الاطباء) (از آنندراج). محض. رجوع به محض شود
لغت نامه دهخدا