جدول جو
جدول جو

معنی محصد

محصد(مُ صِ)
کشت آمادۀ درو و بهنگام درورسیده. زراعتی که بهنگام درو رسد و به درو آید، استوارکننده، سخت تابندۀ ریسمان. (ناظم الاطباء). سخت تابندۀ رسن. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا