معنی محشه محشه (مِ حَشْ شَ) محش ّ. آتش کاو آهنین. (منتهی الارب). استام. تنورآشور. و رجوع به محش شود، آنچه در وی کاه نهند. (منتهی الارب) لغت نامه دهخدا