حراست شده. نگهبانی و پاسبانی شده. محفوظ. (ناظم الاطباء). نگاهداشته شده. (غیاث) (آنندراج). نگهداشته شده: که چون رسولان را بر مراد بازگردانیده شود با ایشان باید که رسولان آن جانب محروس واقف مضمون گردند. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 210). رسولان آن جانب محروس که در صحبت شما گسیل کنند به درگاه ما رسند و ما را ببینند ما نیز عهد کنیم. (تاریخ بیهقی ص 211). عرصۀ مملکت از غیر حدثان و فتن آخرزمان معصوم و محروس. (المعجم فی معاییر اشعارالعجم ص 17). - محروس ماندن، محفوظ و مصون ماندن: از طوارق ایام و حوادث روزگار مصون و محروس مانده. (ترجمه تاریخ یمینی ص 410)