جدول جو
جدول جو

معنی محرکه

محرکه
(مُ حَرْ رِ کَ)
مؤنث محرک. رجوع به محرک شود.
- ادویۀ محرکه، داروها که موجب تحریک و تهییج و فعالیت بیشتر در یک یا چند عضو یا تمام اعضای بدن شوند. ادویه منبهه.
- علت محرکه، علت فاعله. رجوع به فاعله شود
لغت نامه دهخدا