جدول جو
جدول جو

معنی مجادله کردن

مجادله کردن
(کَ دَ)
ستیزیدن. جنگ کردن: به آواز بلند و به محاورۀ سفها و الفاظ اخساء مجادله و مخاطبه کنند و مایۀ عداوت مدخر نهند. (اخلاق ناصری). و با ما مجادله و مضاربه کنند. (تاریخ قم ص 11) ، خصومت ورزیدن. دشمنی کردن، مباحثه کردن چنانکه هر یک از طرفین بخواهند نظر خود را بر دیگری بقبولانند: هر که با داناتر از خود مجادله کند تا بدانند داناست بدانند که نادان است. (گلستان، از امثال و حکم ص 1949)
لغت نامه دهخدا