یکدیگر را خراشیدن. (زوزنی) (تاج المصادر بیهقی). زحمت دادن و دفع کردن کسی را و کوشش نمودن. (از منتهی الارب) (از آنندراج). ستیزه کردن با کسی و رزم نمودن و دفع کردن و راندن او را از نزد خود. (از ناظم الاطباء). راندن کسی را از خود و از دیگری و مجاحسه لغتی در آن است. (از اقرب الموارد). جحاش. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد)