سخنهای جواب داده شده. (غیاث) (آنندراج) ، به اصطلاح، شاعری شعر موزون سازد و دیگری از روی امتحان جواب آن گوید و آن سه قسم است: اگر مجیب در درجۀاعلی است آن را تنبیه گویند و اگر ادنی است متابعت و تتبع و اگر متساوی الدرجه است جواب نام گذارند. (آنندراج). مجابات مأخوذ است از مادۀ ’جواب’ و در اصطلاح شعرای قدیم جواب شعر را به شعر دادن است تقریباً مرادف اصطلاح تتبع و استقبال که در عرف گویندگان امروز معمول است. و به جای این کلمات که متضمن مفهوم تواضع و فروتنی است. و ظاهراً به همین منظور، شعرای متأخر این الفاظ را اختیارکرده باشند. - قدما اصطلاح ’جواب’ و ’مجابات’ بکار می بردند که اکثر افادۀ معنی همسری و برابری بلکه تفاخر و برتری می کند. (جلال الدین همایی، حاشیۀ دیوان عثمان مختاری ص 257) : هم بدیع بلخی گفته است قصیدۀ مجابات عبدالصمد بن المعدل. (معیار الاشعار). دمبدم بحر دل و امت او در خوش و نوش در خطابات و مجابات بلی اند والست. مولوی (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس چ فروزانفر). این مجابات مجیر است در آن قطعه که گفت بر سر کوی تو عقل از دل و جان برخیزد. مولوی (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس، ایضاً). در زمانی که بگویی هله هان تان چه کم است کو زبانی که مجابات زبان تو بود. مولوی (فرهنگ نوادر لغات کلیات شمس، ایضاً)