جدول جو
جدول جو

معنی مثقل

مثقل(مُ قَ)
گرانبار شده از وام و قرض. (ناظم الاطباء) ، گرانبار شده از مرض. (از ذیل اقرب الموارد) ، گرانبار شده. سنگین بار شده:
مثقلان خاک برجا ماندند
سابقون السابقون در راندند.
مولوی (مثنوی چ خاور ص 342).
، ستور گرانبار. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا