معنی متنقض متنقض(مُ تَ نَقْ قِ) ترکیده و کفیده و چاک شده و شکافته شده. (ناظم الاطباء) ، خون قطره قطره چکیده. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). رجوع به تنقض شود لغت نامه دهخدا