معنی متفرق گشتن متفرق گشتن (خُوَرْ / خُرْ) متفرق گردیدن. متفرق شدن:...از سلک نظم و انخراط منتشر و متفرق گردد. (سندبادنامه ص 5). از غلبۀ شوق جمیع اهل سنگر از مقر خود برآمده به صحرا و بیابان متفرق گشتند. (مجمل التواریخ گلستانه ص 213) لغت نامه دهخدا