جدول جو
جدول جو

معنی متعوب

متعوب
(مَ)
مانده گردانیده. (آنندراج) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). مانده و ستم دیده و آزرده. (ناظم الاطباء). و رجوع به تعب شود
لغت نامه دهخدا