آن که دست از بدن او لغزد به سبب بسیار آلودن بدن را به روغن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). کسی که از بسیاری روغن مالی بر بدن دست در بدن وی بلغزد. (ناظم الاطباء) ، سرابی که بدرخشد و نمایان شود و ناپدید گردد. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب) ، روغنی که بجنبد و بدرخشد روی طعام. (ناظم الاطباء). روغن جنبنده و درخشنده بر سر طعام. (از منتهی الارب) ، آن که دیری کند و یا توقف نماید، سرگشته و حیران، گروه فراهم آمده و مجتمع. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب). و رجوع به تریع شود