جدول جو
جدول جو

معنی متاع

متاع
(مُ)
از ’ت ی ع’، قی کرده. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). قی شده و استفراغ شده. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون)
لغت نامه دهخدا