جدول جو
جدول جو

معنی مباشره

مباشره
(سَ قَ دَ)
جماع کردن. (ترجمان القرآن) (دهار) (آنندراج). با کسی جماع کردن. (تاج المصادر بیهقی). جماع کردن زن را، یا هر دو در یک جامه شدن و ظاهر بدن ایشان (زن و مرد) باهم سودن. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) ، به خودی به کاری قیام کردن. (دهار) (از منتهی الارب) (از اقرب الموارد). به خودی خود کردن کاری را و به دست خود اجرای آن کار نمودن. (ناظم الاطباء). به خود به کاری در شدن. (آنندراج). و رجوع به مباشرت شود
لغت نامه دهخدا