فخرالدین از مداحین سلطان غیاث الدین غوری بود و مدخل منظوم از منشآت او است. (تاریخ گزیده ص 825). او راست: بر آفتاب زلف تو تا سایه گستر است این دل که هست ذره ز عشقت برآذر است در زلف سایه وار تو بر آفتاب روی دلها چو ذره های ’ذریره’معطر است ذره است این دل و رخ رخشانت آفتاب عشق چنان رخی به چنین دل چه درخور است در تیغ آفتاب زد این دل چو ذره دست آری دلم به دولت عشقت دلاور است ماندم عجب ز صورت چون آفتاب تو کاندردلی چو ذرّه چگونه مصور است در پیش آفتاب جمال تو بی شمار مانند ذره، از دل سرگشته لشکرست. (از المعجم فی معاییر اشعار العجم چ دانشگاه ص 385). و رجوع به تاریخ گزیده ص 825 شود