چون جرم است، چون کاری یا سخنی کردنی و گفتنی نکند یا نگوید گویند مانید او را، یعنی بماند، (لغت فرس اسدی چ اقبال 110)، به معنی جرم و گناه و تقصیر هم آمده است چنانکه کسی کار کردنی و سخن گفتنی را نکند و نگوید گویند ’مانیداو را باشد’ یعنی گناه از اوست و گناه کار اوست، (برهان) (آنندراج)، گناه و جرم و تقصیر و خطا و قصور ودرماندگی و سهو و غفلت، (ناظم الاطباء) : دریغ مدحت چون زر و آبدار غزل که چابکیش نیاید همی به لفظپدید اساس طبع بپایست نک قوی تر از آن ز آلت سخن آید همی همه مانید، رودکی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 110)، ، ماضی) یعنی گذاشت و نهاد و رها کرد، و چون کسی را کاری که باید کرد نکند و سخنی که باید گفت نگوید گویند ’مانید’ یعنی وانهاد، (برهان) (آنندراج)، فعل ماضی ’مانیدن’=ماندن، (از حاشیۀ برهان چ معین)، پس افتاده، بقیه، وعرب آن را بر موانید جمع بسته است به معنی باقی مالیاتی، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)