آنچه که چهرۀ خود را بدان بپوشانند، نقاب، (مخصوصاً) صورتک عجیب و غریب که برای تغییر شکل یا مخفی کردن قیافۀ حقیقی به چهره زنند و در جشنها بدان صورت، خود را ظاهر سازند، (فرهنگ فارسی معین)، صورت مستعار که بر روی نهند بازی و مسخرگی را، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، نقابی فلزی و مشبک که شمشیربازان برای حفاظت به چهرۀ خودزنند، نقابی که غواصان بر صورت خود نصب کنند و آن به لولۀ اکسیژن یا لولۀ هوا اتصال دارد تا به وسیلۀ آن تنفس کنند، (فرهنگ فارسی معین)، - ماسک زدن، نقاب زدن، به مجاز، خلاف آنچه که هست خود را نشان دادن، - ماسک برداشتن، نقاب از چهره برداشتن، به مجاز، خود یا دیگری را چنانکه هست نمودن