جدول جو
جدول جو

معنی مارمهره

مارمهره
(مُ رَ / رِ)
مهره ای است که با مار می باشد و آن را از قفای سر او بر می آورند و آن سبز رنگ است و خاکستری رنگ هم می شود. (برهان). مهره ای باشد که از سر مار بیرون آرند. (آنندراج). مهره ای که در کلۀ مارهای بزرگ که گاه سیاه و گاه خاکستری رنگ است و دارای سه خط می باشد. (ناظم الاطباء). استخوانی خرد که گویند از سر مار بیرون کنند و غربال بندان با آن جادویی کنند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). بیرونی در الجماهر ذیل ’خرز الحیات’ آرد: به فارسی مارمهره نامند و از دو جهت آن را به مار نسبت کنند یکی از جهت آنکه مار گزیده را مفید باشد و دیگر آنکه از مار بدست آید... (از الجماهر ص 207). مار مهره را حجرالحیه خوانند در سر بعضی از ماران بود شکلش مانندفندق بود به درازی مایل، لونش رمادی باشد و بر آن خطوط بود. خاصیتش بر سر زخم مار گزیده نهند در او چسبد و زهر از او بیرون آرد. (نزهه القلوب) :
بس مبصر که مارمهره خرید
مهره پنداشت، مار در سله دید.
نظامی.
- امثال:
مار مهره هر ماری ندارد. (امثال و حکم، ج 3 ص 1387).
، پازهر را نیز گویند. (برهان). و نیز به معنی فادزهر. (آنندراج). و رجوع به پازهر و پادزهر و حجرالحیه در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا