مخفف مادر که والده باشد، (آنندراج) (برهان)، مخفف مادر، (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری)، مادر در لهجۀ طبری، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، مخفف مادر و در لهجۀ شوشتر بجای مادر مار گویند، (یادداشت ایضاً)، گیلکی، ’مر’ (مادر)، لری، اطراف بروجرد، ’مار’، در سلطان آباد اراک، ’مار’، (از حاشیۀ برهان چ معین)، - امثال: ماران کنند رودان کشند، نتیجۀ اعمال مادران را فرزندان بینند، (امثال و حکم دهخدا ج 3 ص 1384) حکام و امرای غرجستان را گویند همچنانکه پادشاه آنجا را شار خوانند، (برهان) (آنندراج) (از فرهنگ جهانگیری) : درین دیار بهنگام شار و چندین مار پلنگ وار نمودند غرجگان عصیان، فرخی (از آنندراج)، شور و مورند حسودانش اگرچه گه لاف شار و مارند و نفر با نفر آمیخته اند، خاقانی (دیوان چ سجادی ص 120)