سوکواری کردن. عزاداری کردن: امیر ماتم داشتن بسیجید. (تاریخ بیهقی). ماتم پسر سخت نیکو بداشت و هر خردمند که این بشنید بپسندید. (تاریخ بیهقی). ماتم روزگار داشته ام که دگر چون تو روزگار نداشت. مسعودسعد. ترا به محنت مسعودسعد عمر گذشت بدار ماتم دولت که نیست جای مزاح. مسعودسعد. عادت عشاق چیست مجلس غم داشتن حلقۀ شیون زدن ماتم هم داشتن. عرفی (از آنندراج)