معنی لهج لهج (سَ) شیفتگی کردن به چیزی. شیفتگی نمودن، آزمندی نمودن به چیزی همواره. (منتهی الارب). حریص شدن. (زوزنی) (تاج المصادر) (منتخب اللغات) ، حرص نمودن، برآغالیدن. (منتخب اللغات) لغت نامه دهخدا