مرکّب از: کلمه رت، برهنه را گویند و آن را به تازی عریان خوانند، (جهانگیری)، رت، لخت، بی پوشش، روخ، روت، روده، عور، عریان، تهک، غوشت، اطلس، مجرّد، امرد، (اوبهی)، ساده، پسر ساده، پسر امرد و ناهموار درشت، (برهان) : همه بفرستم و همه لوتم (؟) خرد برنتابد آن لوتم، طیان (از حاشیۀ فرهنگ اسدی)، از این دو کلمه برمی آید که لوطی را که منسوب به قوم لوط و امثال آن میکنند اساساً با تای منقوطه است و معنی آن امردباز است بی هیچ تکلیف دیگر و لواط و لواطه و لاطی و ملوط عرب نیز اصلش همین لوت فارسی خواهد بود