الک. (تاج المصادر). جویدن لغام، کنایه از سرکشی و نافرمانی کردن باشد. (برهان). مقابل لگام لیسیدن. (آنندراج) : هر کجا با تیغ چونان شد چنین کلکی معین چرخ در فرمانبری حاشا اگر خاید لگام. انوری لاجرم در زیر ران رای تو ابلقش اکنون همی خاید لگام. انوری. فراختر مطلب عرصۀ سخن در خشم ستاده توسن طبعم لگام میخاید. میرزا محمدتقی صاحب دیوان (در تهدید از هجو). و رجوع به مجموعۀ مترادفات ص 212 شود