جدول جو
جدول جو

معنی لکع

لکع
(تَ)
چسبیدن چرک بر چیزی و لازم شدن. (منتهی الارب). شوخ گرفتن بر چیزی. (تاج المصادر). چرک چفسیدن بر اندام. لکد، لکاعه. ناکس گردیدن. (منتهی الارب)
گزیدن مار و کژدم، خوردن، نوشیدن، سر زدن بره پستان مادر را در وقت شیر مکیدن. (منتهی الارب) ، سستی کردن. تأخر
لغت نامه دهخدا