جدول جو
جدول جو

معنی لقیط

لقیط
(لَ)
ابن معبد الایادی. صاحب اغانی وی را لقیطبن معمر ذکر کرده. وی شاعری است جاهلی و به قصیدتی که در آن قوم خود را از غرور ایرانیان بیم داده است شناخته شود. رجوع به البیان و التبیین ج 1 ص 50 و حاشیۀ 51 و 60 شود. صاحب عقد الفرید گوید: کتب لقیط الایادی الی بنی شیبان فی یوم ذی قار شعراً یقول فی بعضه:
قوموا قیاماً علی امشاط ارجلکم
ثم افزعوا قد ینال الامن من فزعا
و قلدوا امرکم ﷲ درّکم
رحب الذّراع بامر الحرب مضطلعا
لا مترفاً ان رخاءالعیش ساعده
ولا اذا عض ّ مکروه به خشعا
مازال یحلب هذا الدّهر اشطره
یکون متبعاً طوراً و متبعا
حتی استمر علی شزر مریرته
مستحکم الرّای لا قحماً و لاضرعا.
(عقدالفرید ج 6 ص 117).
زرکلی در الاعلام وی را لقیطبن یعمر الایادی ذکر کرده گوید: شاعر جاهلی من اهل الحیره کان یحسن الفارسیه و اتصل بکسری سابور ذی الاکتاف فکان من کتابه و المطلعین علی اسرار دولته و من مقدمی تراجمته، و هو صاحب القصیده المستهله بقوله:
یا دار عمره من محتلها الجرعا.
و هی من عیون الشعر، بعث بها الی قومه ینذرهم بان کسری بعث جیشاً لغزوهم فسقطت فی ید اوصلتها الی کسری فسخط علیه و قطع لسانه ثم قتله. له دیوان شعر. (الاعلام زرکلی ج 3)
ابوالعاص. لقیطبن الربیع بن عبدالعزی بن عبدشمس بن عبدمناف القرشی العبشمی. صحابی است. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود
لغت نامه دهخدا