جدول جو
جدول جو

معنی لسان البحر

لسان البحر
(لِ نُلْ بَ)
پیش رفتگی آب در خاک. خلیج: بحر قلزم لجه ای است از دریای هند و آن را بحر احمر گفته اند. طرف شرقیش دیار یمن و عرب است و طرف غرب.... و طول این بحر بر وریب طول و عرض ربع مسکون است و از قلزم تا یمن چهار صد و شصت فرسنگ باشد و عرضش بر صفت رودی یا بحیره است چنانکه از قصبۀ قلزم تا چند فرسنگ از این رو بدان رو دیدار دهد. و آن رالسان البحر خوانند... (نزهه القلوب چ اروپا ص 234)
سیپیاست. (تحفۀ حکیم مؤمن). رجوع به سیبیا و رجوع به آذاریقون و ارنب البحر شود. قناطه. استخوان سیبیا. خزفه سیبیا. استخوان سرطان بحری. سیپیاست. (فهرست مخزن الادویه). زبدالبحر. کف دریا
لغت نامه دهخدا