شعله و اخگر آتش را گویند. (برهان). لخشه: مه بکمند آورد سنبل تو هر نفس لخچه پدید آورد آتش تو دمبدم. بدر جاجرمی (از آنندراج). آن پستۀ خندان نگر و آن چشمۀ حیوان نگر وان لخچها پنهان نگر در آتش جان پرورش. بدر جاجرمی (از آنندراج). صاحب آنندراج گوید: این دو بیت را رشیدی شاهد لخچه آورده و چنان فهمیده که لخچه به معنی شعله است و آتش جان پرور روی معشوق و خطا کرده این در وصف لب و دهن معشوق است و آنچه او لخچه خوانده یخچه بوده و یخچه به معنی تگرگ است و در این مقام یخچها کنایه از دندانهاست که در آتش جان پرور او که لبهای سرخش باشد پنهان شده اند. و رجوع به لخشه شود