جدول جو
جدول جو

معنی لب دادن

لب دادن(سَ کَ / کِ کَ دَ)
لب دادن ظرفی، پاره ای ظرفها جون مایعی از او سرازیر کنند در ظرف دیگرپراکنده نشود و آن را لب دادن گویند بر خلاف ظرفی که لب ندهد آب یا مایع مستقیم در ظرف زیرین فرو نریخته و به زمین ریزد، صاحب آنندراج گوید: لب دادن، کنایه از بوسه دادن باشد. و رخصت دادن و بدین معنی مرادف زبان دادن است. (آنندراج) :
لب بخسرو ده و آنگاه به لاغ
با مگس گو ز شکر دور مشو.
امیرخسرو.
لب بحرف نگار نتوان داد
رخ بخون جگر نکرده نگار.
ظهوری
لغت نامه دهخدا