لافیدن. گرفتن. اخذ. جایزه گرفتن. ستدن. ستدن شاگردانه. گمان میکنم چنین کلمه ای بوده است و از فرهنگها فوت شده است به معنی ستدن و گرفتن یا دست لاف ستدن و خودلاف در ’دست لاف’ نیز از همین مادّه است: میلاو منی ای فغ و استاد توام من پیش آی و سه بوسه ده و میلاویه می لاو. رودکی (از لغت نامۀ اسدی). و شاید فعل: میلاویدن باشد