بزدلی و خوف، (آنندراج)، تکاهل و تکاسل و آهستگی، (از آنندراج) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 310) تنبلی، دیر جنبیدن: خماردار همه سال با گیار بود بسا سرا که جدا کرد از او زمانه گیار، دقیقی (از شعوری)، - باگیار، بزدل و ترسو، -، تنبل و کاهل، کسل: خماردار همه سال باگیار بود بسا سرا که جدا کرد از او زمانه گیار، دقیقی، رجوع به کیار شود، - بی گیار، تیز و چالاک و خوش، (آنندراج) : بدو گفت بهرام شو بی گیار بیاور که سرگین کشد بر کنار، فردوسی