ربودن گوی. نهانی برگرفتن گوی. برگرفتن گوی پنهانی. دزدیدن گوی، کنایه از سبقت و پیشدستی کردن و غالب و افزون آمدن بر کسی یا چیزی است. (از بهار عجم). سابق آمدن. پیشی گرفتن. تفوق یافتن. برتر آمدن. گوی بردن: مسئله های خلافی رفت سخت مشکل و بوصادق در میان آمد و گوی از همگان بربود. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 206). هرکه از این راز خبر یافته ست گوی ربوده ست به نیک اختری. ناصرخسرو. که سعدی که گوی بلاغت ربود در ایام بوبکر بن سعد بود. سعدی. - گوی ربودن از کسی، فایق و غالب آمدن بر او. پیشی گرفتن بر او: گوی از همه مردان خرد جمله ربودی گر میش نزار تو بر این گرگ سوار است. ناصرخسرو. و گر گوید ربایم زان زنخ گوی بگو چوگان خوری زان زلف بر روی. نظامی. ای نهاده پای رفعت بر فلک وی ربوده گوی عقل از اعقلین. سعدی. ز نام آوران گوی دولت ربود که در گنج بخشی نظیرش نبود. سعدی. رجوع به گوی بردن شود