معنی گول گردیدن گول گردیدن (سُ خوَرْ / خُرْ دَ) گول شدن. احمق شدن. احمق و ابله شدن، در بیت ذیل از مولوی، معنی وقت تلف کردن. بیهوده وقت گذراندن را می دهد: کی نظارۀ اهل بخریدن بود آن نظارۀ گول گردیدن بود. مولوی لغت نامه دهخدا