صاحب گوش، دارندۀ گوش، که گوش دارد، دارای آلت شنوائی، توجه کننده، شنونده، سامع: سروشت سال و مه اندر کنار است به گفتارت همیشه گوشدار است، (ویس و رامین)، ، محافظت کننده و نگاهدارنده را گویند، (برهان) (آنندراج)، پاسبان و نگهبان و محافظ، (ناظم الاطباء) : که جز تو خداوند پروردگار نه پروردگارستمان گوشدار، شمسی (یوسف و زلیخا)، پناهم تویی گوشدارم تویی از این پس به پرهیزگارم تویی، شمسی (یوسف و زلیخا)، که چندین تن بندۀ شهریار که شان هست شاه جهان گوشدار، شمسی (یوسف و زلیخا)، نه از جود یابد چو آمد کمی نه بخلش بود چون شودگوشدار، ابن یمین