معنی گوژ گشتن گوژ گشتن (سَ بَ کَ دَ) گوژ (کوز) شدن. گوز شدن. خمیده شدن. منحنی شدن. دوتو شدن. کمانی شدن. خمیدن. خمیدگی یافتن: گوژ گشتن با چنان حاسد بود از راستی باژگونه راست آید نقش گوژ اندر نگین. منوچهری لغت نامه دهخدا