معنی گنده دماغ
- گنده دماغ (گَ دَ / دِ دَ)
- متکبر و سرکش. (آنندراج). متکبر و باغرور و بددماغ. (ناظم الاطباء) :
مالیخ کاخ پخته بد اندر دماغ خویش
زآن کاخ خویشتن را گنده دماغ کرد.
سوزنی.
، آنکه از هر چیز زود قهر کند. زودرنج، آنکه بینی او بوی بد بدهد:
گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ
گنده دهانی کرفس خای نه کیکیز.
سوزنی
