بعضی گویند همان گنج بادآورد است که گنج دویم خسرو باشد. (برهان) : گرید همی نیاز جهان برعطای تو خنددهمی عطای تو بر گنج شایگان. رودکی (احوال و اشعار ج 2 ص 639). اشعار پربدایع دوشیزه من است بی شایگان ولیک پر از گنج شایگان. رشید وطواط (از جهانگیری ذیل شایگان). مار ضحاک ماند بر پایم وز مژه گنج شایگان برخاست. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 61). گنج بخشا یک دو حرف از مدح تو بر سه گنج شایگان خواهم گزید. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 171). صد گنج شایگان به بهای جوی هنر منت بر آنکه می دهد و حیف بر من است. سعدی. ای آفتاب ملک که در جنب همتت چون ذره ای حقیر بود گنج شایگان در جنب بحر جود تو از ذره کمتر است صد گنج شایگان که ببخشی به رایگان. حافظ (دیوان چ قزوینی ص قیح) رساله ای است که به زبان پهلوی باقی مانده است. رجوع به خرده اوستا ج 1 ص 38 و مقدمۀ پورداود بر اندرز خسرو قبادان ترجمه محمد مکری شود