مرکّب از: گل + ک، پسوند تصغیر، (از حاشیۀ برهان قاطع چ معین). مصغر گل است. (برهان) (آنندراج) ، نوعی از صمغ است و آن از بوتۀ خار جهودانه حاصل میشود و عربان عنزروت میگویند. (برهان) (آنندراج). آن صمغ را گوزده نیز گویند. (آنندراج) (الفاظ الادویه). نوعی از صمغ که رنگ آن بسرخی گراید و از بوتۀ خاری که جهودانه گویند حاصل شود، لیکن در کاف تازی به همین معنی گذشت. (فرهنگ رشیدی). کلک. و رجوع به کلک شود، گله. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). سخنی است که از روی طعنه و سرزنش بطریق کنایه گویند، چنانکه روسپید بر زنان هرزه و منظور روسیاه است و اکنون به روسپی معروف است. (آنندراج) (برهان) (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی) : گر پیش گل کشم گلۀ مشکبوی تو بر من گلک مزن که نیندیشم از گلک. سوزنی سمرقندی (از آنندراج)