گلگونه. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین). گلگونه است که غازه و سرخی زنان باشد که بر روی مالند. (برهان). گلگونه و آن غازۀ رخسار زنان است که روی را سرخ کند. (انجمن آرا) (آنندراج). گلگونه. (فرهنگ رشیدی) (جهانگیری) (غیاث). پنبۀ سرخ که زنان در روی مالند. غازه. غمره. (زمخشری) : مفریب دل به نقش جهان کآن نه یار توست گلغونه ای چگونه کند پیر را جوان. خاقانی. همچو موی عاریت اصلی ندارم از حیات همچو گلغونه بقایی هم ندارد گوهرم. خاقانی