معنی گل سرشتن گل سرشتن (سِ تَ) کنایه از سرشتن و خمیر کردن گل. (آنندراج) : دنیا که در او مرد خدا گل نسرشته ست نامرد که ماییم چرا دل بسرشتیم. سعدی (طیبات). دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند. حافظ لغت نامه دهخدا